نتایج جستجو برای عبارت :

قایم باشک!

تمام ثانیه هاى گذشته را با چشم انتظارى گذرانده ام.تمام ثانیه هایى ک اگر تو بودى میتوانستند رنگ بگیرند.میتوانستند لبخند بکارند.میتوانستند خودت را داشته باشد نه بویت را..تنها اگر تو بودى...پى نوشت:چشم هایم را گرفته بودم و بعد سال ها دنبالت گشتم نمیدانم قواعد بازى قایم باشک تو چیست ک سک سک ندارد...
تمام ثانیه هاى گذشته را با چشم انتظارى گذرانده ام.تمام ثانیه هایى ک اگر تو بودى میتوانستند رنگ بگیرند.میتوانستند لبخند بکارند.میتوانستند خودت را داشته باشد نه بویت را..تنها اگر تو بودى...پى نوشت:چشم هایم را گرفته بودم و بعد سال ها دنبالت گشتم نمیدانم قواعد بازى قایم باشک تو چیست ک سک سک ندارد...
بسم الله
هر چی جمعه به ساعتهای پایانیش نزدیک میشه اون شعله کوچیک امید تو دلم رو به افول میره و خاموش میشه . انگار خیلی کودکانه از پس قایم باشک تو دعای ندبه و اون کجاست .. کجاست گفتنام منتظر یه معجزه بودم که این هفته دیگه جواب میده ولی حیف که فرج بازی نیست که با دو تا صدا زدن خبری بشه...
تو این ساعتا دنبال یه مرحم میگردم برای دل سوخته ام و مدتهاست هیچی جای دعا رو برام نمیگیره . میخواد آل یاسین باشه و میخواد سمات باشه با اون لحن قدیمی و اون جملات شگفت
زمانهای قدیم وقتی هنوز راه بشر به زمین باز نشده بود فضیلتها و تباهی ها دور هم جمع شده بودند.ذکاوت! گفت : بیایید بازی کنیمٍ ، مثل قایم باشکدیوانگی ! فریاد زد:آره قبوله ، من چشم میزارمچون کسی نمی خواست دنبال دیوانگی بگردد همه قبول کردند.دیوانگی چشم هایش رابست و شروع به شمردن کرد!!یک….. دو…..سه …همه به دنبال جایی بودند تا قایم بشوندنظافت خودش را به شاخ ماه آویزان کرد.خیانت داخل انبوهی از زباله ها مخفی کرد.اصالت به میان ابرها رفت وهوس به مرکززمین
سلام

چشم گذاشتم
دو تایی مثلا قایم شدن پشت پرده
کاملا تابلو... ^_^
الکی این ور اون ور رو گشتم که هیجان بازی زیاد بشه
آخرش پیداشون کردم و بعد کلی دویدن گرفتمشون :)

شد نوبت حنانه که چشم بذاره
زهرا رو یه گوشه قایم کردم
خودمم رفتم پشت مبل
سریع اومد پیدام کرد با ذوق و شوق
گفت حالا نوبت شماست بابا!
گفتم پس زهرا چی؟
گفت ولش کن... خودش پیدا میشه...

+
من قایم شدم
شایدم گُم شدم
نکنه بگی ولش کن... خودش پیدا میشه...
نمیشه...
باید خودت پیدام کنی
با دستای مهربونت...
آخدا
 
من اصلا به روی خودم نمیارم...
از احساس گذشته و حماقتام و صبوریای اون.‌..
یادش که میافتم شرمنده میشم که چقدددد بیشعووور بودم...چقدددد‌نمیفهمیدم این راهش نیس ...نه که کار خطای افتصاحی ازم سر به بزنه هاااا...ولی سوتی و کثافت کاری زیاد داشتم...و وقتی یه سال گذشت دیگه رفتم تو سکوت مطلق و قایم باشک بازی ...نباشی‌،هستم!باشی ،میرم!نمیخوام چشمم به چشمت بیوفته...همین!نه تو ...نه هیچ کس دیگه!
....
فقط گفت رماناتو خوندی؟گفتم رمان؟
گفت آره دیگه اونروز تو کلاس ...
آموزش زبان انگلیسی به کودکان در منزل
اکثر والدین دوست دارند آموزش زبان انگلیسی را به کودکان در منزل به عهده گیرند اما نمی‌دانند باید از کجا آغاز کنند. مهم نیست که سطح انگلیسی شما عالی باشد یا نه. مهم‌ترین نکته این است که شما مشتاق باشید و کودکتان را نیز تشویق کنید. کودک شما اشتیاق شما را برای یادگیری زبان انگلیسی درک می‌کند. البته نگران نباشید اگر کودک شما بلافاصله انگلیسی را صحبت نمی کند. کودکان نیاز به مقداری زمان دارند تا زبان انگلیس
این روزا قایم باشک بازی می‌کنم...
چند نفری از بچه‌های دانشگاه هستند که اصلا دلم نمی‌خواد ببینم‌شون و از قضا مجبورم به دانشکده‌های دو نفرشون رفت و آمد کنم، چون دروس سرویس ارائه می‌دن.
هندزفری رو می‌چپونم تو گوشم، زیر چشمی نگاه اطراف می‌کنم که ببینم یه موقع آشنایی نباشه، بعد یه جوری که یعنی من خیلی گیجم و اصلا حواسم به دور و برم نیست، شروع می‌کنم به راه رفتن. حالا در مواقع عادی گزاره‌ی بالا معمولا درسته و کلا از مرحله پرتم، ولی این روزا خو
بباف دارم را و روزگارم را سیاه کن انگاه ...مرا بکش بالا چنان که خرخره ام جریحه دار شود .......فردا راهی امامزاده ایم ...
عزیز دلم ...
میخواستم بدانی که این چند وقت ...
سر به هر ضریح مقدس نامت را با ترس و شرم صدا زدم ...
از امامش تا هر امامزاده ای ...
از کربلا و نجفش بگیر ...تا مشهد و قمش ...
تا همین امامزاده کوه خودمان...
نامت را همه‌میدانند ...
بگذاربگویم پیرزن آن روز توی صحن حضرت بانو چه گفت؟وقتی سرم را به دیوار حرم تکیه داده بودم و مادر فکر میکرد خسته راهم ...ا
سلام
امروز وقتی ازخواب بیدار شدیم وبعداز صبحانه خوردن کارهایمان را کردیم واز خا نه رفتیم بیرون ومادرم رفت که برایدایی من مایه ی لبا شویی بخرد ولی تمام کرده بودوبعد امد تا باهم  با اوتوبوس برویم خانه ی مادر بزرگ چون من عسر نوبت دکتر دندان پزشکی داشتموبرای اینکه کسی نبد تا بچه ها را نگه دارد رفتیم انجا تا ما در بزرگم بچه هارا نگه دارد  وقتی رسیدیم به انجا  لبا س هایمان را اوز کردم  یعنی کردیم وبعد کمی  میوه خوردیم وبعد مادرم رفت کمک مادربزرگ
هوالمحبوب

کتاب توی دستم
است، چشم‌های خسته و بی‌رمقم را دوخته‌ام به کتاب، اما هیچ حالیم نیست که کرول
اوتس چه می‌گوید، صدای بازی پسرها، جسمم را به پای پنجره می‌کشاند، دارند قایم‌باشک بازی می‌کنند، صدای مهدی از همه بلند‌تر است: » آلما
دِسَم گَل، هیوا دسم گَلمَه» روحم دارد جوانه می‌زند، پرت می‌شوم به سال‌های کودکی، به
خانه‌باغ پدربزرگ، به ارتش دوازده-سیزده نفره از نوه‌ها، که عصرهای جمعه در
هزارتوی خانه‌باغ قایم‌باشک بازی می‌کردند.
سلام
شب برفی تون بخیر
زمستان در یاد و خاطره میانسال ها معنی متفاوتی دارد. مفهوم زمستان برای آنها همیشه با برف و سفیدی و سرما و کرسی و سرسره بازی و قشنگ تر از همه «آدم برفی» همراه است. آدم برفی با کلاه پدر بزرگ و دماغ هویجی و دکمه های ذغالی و... ولی برای  مابچه ها زمستان چه مفهومی دارد؟ چند درجه سرما و برودت، مقدار زیادی آلودگی هوا و به قول هواشناس ها، وارونگی هوا، سرماخوردگی و بیماری.بچه های امروز اگر از شهرهای بزرگ خارج نشده باشند و به مراکز تف
لباسی از آتش به تن داشت. به تنش چسب نبود. مثل شنلی آزاد و رها ولی سنگین روی شانه هایش را پوشانده بود. شراره های آتش رنگ عوض می کردند همان طور که لباس های شب پولک دار با نور قایم باشک بازی می کنند. 
 می رفت بالا. می آمد پایین. می چرخید و روی نوک پا چرخ زنان می خندید. 
گفتم:داری می سوزی!
با ترحم و ترس و دستپاچگی گفتم. اما او با خوشحالی گفت: از چی بسوزم! شاید تو می سوزی از حسادت ...
گفتم: کی هستی تو؟
گفت: دختر آتش! خود تو کی هستی؟
فکر کردم . به خودم نگاهی اندا
خب، بذارید نگم که چقدر ذوق کردم وقتی فهمیدم که سارا هم یه گربه داره. =) اینجا برید تا ببینید عکساشو و کلی ذوق کنید. :دی قرار گذاشته بودیم که عکساشون رو توی یه پست بذاریم و قبل از اینکه رونمایی کنم ازش، بذارید یکم اطلاعات بدم درباره ش.
ایشون دختر می باشن، داره می ره تو 4 سالگی و به شدت وحشیه. (3 خرداد تولدشه و بله، من از اونایی هستم که به گربه شون تولدش رو تبریک می گن، بغلش می کنن، براش غذای مورد علاقه ش رو می خرن و چپ و راست به هرکسی اطلاع می دن این رو
امروز به اتفاق خانواده رفته بودیم امام‌زاده برای زیارت. امام‌زاده‌های اینجا معمولا تنها نیستند. مردم معتقدند اگر مرده‌هایشان را نزدیک قبر و ضریح آن‌ها دفن کنند، شفاعت‌خواه عزیزانشان می‌شوند؛ به‌همین‌خاطر حیاط امام‌زاده‌ها معمولا پر از قبرهای کوچک و بزرگ است، پر از مردگانی که روزی مثل ما زنده بودند و درگیر قصه‌های خودشان. فکر کردن به این قصه‌ها همیشه ذهن مرا مشغول می‌کند و ماحصلش می‌شود نگاه کردن به قبرها بعد از زیارت.
امروز هم ط
تا حالا با دقت به صداهای اطراف‌تون گوش کردید ؟ اینکه در طول روز چه صداهایی اطراف‌مون هست و ما اهمیتی بهشون نمیدیم ؟ 
ما چند روزه داریم روی صداهای اطراف‌مون تمرکز میکنیم و حدس میزنیم که این صدایی که شنیدیم صدای چی میتونه باشه. یا صدای کی. مثلا هر چند دیقه یک بار صدای هواپیما رو میشنویم. یا صدای موتور که از تو کوچه رد میشه. صبح‌ها صدای خروس همسایه و گنجشک‌ها برامون خیلی جالبن. سعی میکنیم اگر یه مگس اومد تو خونه سریع نزنیم بکشیمش یا از خونه بند
چه روزهای عجیبی است این روزها... .
البته حس روزهای خانه نشین بودن برای من عجیب نبوده است هیچگاه.
سالهاست که خانه نشین هستم.
از دوماه قبل از بدنیا آمدن حسین.
این خانه نشینی خود خواسته بوده اما شیرینی ها و غم های آن همیشه بهم آمیخته است.
اینکه در خانه هستی و میبینی باید باشی که این سالهای تکرار ناشدنی، کمی درست تر بگذرد و از طرفی هم قطارانت را میبینی که در اجتماعند و رو به رشد.
و هزاران بار شکر، خداوندی را که برای این سالهای من چنین مقدر کرده است.
دا
بچه‌ها رو اگر رها کنیم دوست دارن تا آخر دنیا پای تلویزیون بشینن. اما اگر انتخاب‌های دیگری بغیر از کارتون دیدن داشته باشن شاید خیلی مسالمت آمیز از پای اون پاشن. ما اینطوری از تلویزیون دل میکنیم
این روزها بازی های ما خیلی هدفمندتر و اصولی‌تر شده. سعی میکنم از شب قبل یا صبح زود همون روز چند تا بازی پیدا کنم تا با هم انجام بدیم . صبح‌ها بیشتر به بازی‌های فکری و کاردستی نقاشی بازی‌های حسی نمایشی شناختی حل مساله بازی های اجتماعی و ... و در ک
کوچکم!
گفته‌اند برایت نامه بنویسم. برای تو. تویی که در منی و منی که در توام. تاوانی سخت‌تر از این هم مگر هست؟ نیست. نوشتن کار من نیست. کار توست. من پخته‌خوارم. سال‌هاست. تویی که واژه‌ساز بودی. تعمیرکار چیره‌دست واژه‌ها. من سال‌هاست کلمات قی کرده‌ی دیگران را نشخوار می‌کنم. من حالا ناچارم. تو نیستی اما. تو می‌نویسی. تو می‌خوانی. تو می‌خندی. از ته دل. و اسب‌های دریایی را توی هشتیِ گل‌خانه خشک می‌کنی. گفتند بنویس. اینجا. در ملأ عام. برای تو. خط
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایرنا، ورزش های محلی که ساختاری متناسب با روحیه، ظرفیت، بافتن تاریخی و زیستی هر منطقه دارد، می تواند به نشانی مسیری برای بازیابی فرهنگ بومی استان مورد استعمال استراحت گرفته و تو مصونیت اندام و روان اهل مناطق مختلف در قالب فعالیت های تفریحی و ورزشی به ویژه در ایام بلای ناگهانی کرونا نقش مهمی ایفا کند. آشنایی با ورزش ها و سرگرمی های محلی استان مازندران همچنین درون بازی های محلی که بیشتر به قیافه گروه جمعی ای
چندین سال است با وجود اینکه علم اثبات کرده ازدواج فامیلی و به طور خاص پسرعمو با دخترعمو برای فرزند ضرر دارد، عرف ما می‌گوید: عقد دخترعمو_پسرعمو را تو آسمانها بسته ند! در این راستا در مرثیه‌هایی که زبانحال حضرت صدّیقۀ کبری (س) هستند، امیرالمؤمنین(ع) را پسرعمو (یه ترکی: عمواوغلی) خطاب می‌کنند که در اصل پسرعموی حضرت رسول(ص) بود و نه حضرت زهرا(س).
چندین سال است غیبت امام عصر(عج) را به مفهوم دیده نشدن و مخفی ماندن ایشان تبلیغ شده است و در این راستا،
فقط کافیست باد بوزد،باد گرم شرجی اطرافم را پر کند و در اغوش بکشد تمام اجرهای خانه مان را تا ایمان بیاورم به تو باری دیگر.ایمان به رویدنت در لابلای کاشی‌های خانه در کالبد یک شاخه سبز.تصویرت در اسمان سنت پیتر،در کیف خانم تماشاچیِ گنبد اهنین واتیکان.در شیرینی اب‌نباتِ بوفه مدرسه‌ایی با مختصات جنوبی‌ترین نقطه شهر در سلول‌های مغزم است.
اینقدر جاری هستی که بی تو نفس نتوان کشیدن.مدیون ملکول‌های هوایت‌ام،در یانکی سیتیِ نیویورک میان اختلاف طب
انابد؛ شهر خوبی ها و خاطرات،شهر آرزوها ؛شهر دیرینه های کهن؛ شهر قنات همیشه جاریست... امروز همای آرزوهایم بر فراز خاطرات کودکی ام به پرواز در آمده ، بال گسترده تا از اوج آسمان خیال، ژرفای جنب و جوش کودکی ام را در کوچه کوچه شهرم(انابد) به تماشا بنشیند... آری ..یاد آن روزهای خاطره انگیز کودکی مان بخیر ؛ دهه پر تلاطم شصت را می گویم ، اصلا خودمانی تر بگویم یاد بچه های کوچه برجکی بخیر ، بچه های کوچه مهدیه ،بچه های ساختمان ، بچه های چهار راه مرحوم علی کا
یکشنبه صبح نوبت اولین جلسه ی روانکاوی بود...
مامان با کردن جفت پاهاش تو کفش که الا و بلا باید بابا ببردت یه کم پی پی کرد تو اعصابم... فکر کنم بابا همه چیزو بهش گفته... روزی صد بار میگه قرصاتو خوردی؟ یا میپرسه دکتر بهت چی گفت؟؟ بعد من میگم گفت به مامانت سلام منو برسون.. بعد فحشم میده.. بعد میگه نگفت خاک تو سرت که انقدر حرص میخوری؟ آقا مامان یه روز داشت جگر به سیخ میکشید من گفتم جای همسر خالی عاشق جگره... از اون روز دارم فحش میخورم که چرا به فکر اونم و بی
دوست ها سلام.
 
کوروش جانم خوابیده و منم یه کاسه تخمه آوردم و مهستی هم گذاشتم و یه پتو هم پهن کردم جلو شوفاژ و اومدم که بنویسم.
 
پنجشنبه عصر خودم رو وقف گوشی و وبلاگ و پینترست کرده بودم...راستش دوباره وبلاگ اومدن،نوشتن،خوندن وبلاگهایی که دنبال میکنم،کامنت گذاشتن و این کارا خیلی خیلی برام لذت بخش بودن.شبش به زور لپ تاپو خاموش کردم .خاطرات یک خون آشام خیلی هم سریالی نیست که بگم وووواووو برید ببینید.نمیدونم چرا من اینقدر براش وقت میذارم.شبش هم م
به گزارش سایت تفریحی چفچفک برگرفته از هنر زندگی :  چه کسی در روابط سه نفره بیشترین آسیب را می بیند؟ نفر سوم رابطه همراه با موضوع خیانت مطرح می شود. مسأله خیانت پدیده رایجی است، آسیب های خیانت واضح است. مخصوصا برای قربانی این امر که مورد خیانت قرار گرفته است. ولی این مسئله می تواند از بعد دیگری هم مورد بررسی قرار گیرد. نفر سوم رابطه کیست؟ چرا راضی به نفر سوم بودن می شود؟ نفر سوم همیشه مورد غفلت قرار می گیرد و مرجع تمام خشم ها می باشد. با مطا
چگونه از یک نوزاد عکاسی کنیم؟
در این مقاله آتلیه کودک سروش آموزش میبینیم که چگونه از یک نوزاد عکاسی کنیم؟ ایده های عکاسی را چطور در ذهنمان بپرورانیم و چگونه در روز عکاسی آن هارا اجرا نماییم.
نوزاد شما از لحظه تولد به « مدل برگزیده » شما تبدیل شده؛ دوست دارید تک تک لبخندها و حرکاتش را با گرفتن عکس، جاودانه کنید. برای اینکه عکسهای شما در حد و اندازه آرزوهای شما باشد، طی 7 مرحله نکاتی را به شما یادآوری می کنیم تا بدانید چگونه از یک نوزاد عکس بر
چگونه از یک نوزاد عکاسی کنیم؟
در این مقاله آتلیه کودک سروش آموزش میبینیم که چگونه از یک نوزاد عکاسی کنیم؟ ایده های عکاسی را چطور در ذهنمان بپرورانیم و چگونه در روز عکاسی آن هارا اجرا نماییم.
نوزاد شما از لحظه تولد به « مدل برگزیده » شما تبدیل شده؛ دوست دارید تک تک لبخندها و حرکاتش را با گرفتن عکس، جاودانه کنید. برای اینکه عکسهای شما در حد و اندازه آرزوهای شما باشد، طی 7 مرحله نکاتی را به شما یادآوری می کنیم تا بدانید چگونه از یک نوزاد عکس بر
خاطرات کودکی


هنوز دلم باخاطرات کودکیم قایم باشک بازی می کند ، هنوز هم
هوای کودکی سلسله ی مرا می تکاند .
با وجود اینکه همه ی بکارتهای کودکانه مضمحل شده و هیچ چیزی
سر جایش نیست ، ولی باز هم نغمه آواز خرامان کودکانی که در نهایت سبکبالی به خویش و
دنیای خویش با همه کوچکی و بزرگی مشغولند مرا قلقلک می دهد .
و چرا رؤیاهایی که از حیاط کودکانه ی حیاتم به کابوس وحشت
زندگی امروز گریختند هرگز باز نمی گردند ؟!
گاه یاد دوستان خردسالی و کودکی و نوجوانی ام می
 
      قسمتی از داستان بلند شهر خیس
  ...    صفحه 262.  
   _در سینه‌ی سیاه و جَلاخورده‌ی شب، میان ستاره‌های پرنورِ سوسوزن، قُــرصِ کامل ماه، ساکت و مبهوت سینه‌ی آسمان را میساید و پیش میاید و هاله‌ای وسیع از نور را به هرسوی میتاباند.  خلوت آسمان را توده ابرِ کمین کرده‌ای در انتهای افق خط میزند که تیرگیش انگار برابتدای کوچه ‌ی میهن در دلِ محله‌ی ضرب خیمه زده است.  کوچه‌های باریک و بلند با دیوارهای خشتی وِ آجرپوش، از دست آسمانِ همیشه ابری و
پیش‌نوشت:  با سلام و عرض ادب و احترام خدمت خوانندگان جانِ . با یک سری دیگر از سری متن‌های فوق طولانی (اَبَرمتن ) در خدمت شما هستم. این‌بار با یک تراژدی واقعی از دنیای کودکی‌ام مهمان خانه‌هایتان شده‌ام. پیش از خواندن این ابرمتن عاجزانه و ملتمسانه تمنّا دارم که اگر هوای حوصله‌تان ابری نیست، ظرف دل و دماغتان نشکسته و کاسه‌ی صبر و قرارتان از ناملایمات روزگار لبریز نشده، به خواندن این قسم از چرندیات بنده همّت گمارید، چرا که اینجانب به عمه‌ه
پیش‌نوشت:  با سلام و عرض ادب و احترام خدمت خوانندگان جانِ . با یک سری دیگر از سری متن‌های فوق طولانی (اَبَرمتن ) در خدمت شما هستم. این‌بار با یک تراژدی واقعی از دنیای کودکی‌ام مهمان خانه‌هایتان شده‌ام. پیش از خواندن این ابرمتن عاجزانه و ملتمسانه تمنّا دارم که اگر هوای حوصله‌تان ابری نیست، ظرف دل و دماغتان نشکسته و کاسه‌ی صبر و قرارتان از ناملایمات روزگار لبریز نشده، به خواندن این قسم از چرندیات بنده همّت گمارید، چرا که اینجانب به عمه‌ه
این نامه، جهت شرکت در یک چالش جذاب است! =)
سلام.
من شارمین هستم. درست مثل خودت. در واقع باید بگویم من خود تو هستم که دارم آینده ات را زندگی می کنم و مخاطب این نامه، همه ی شما «من»هایی هستید که گذشته ی مرا زندگی کرده اید!

به عنوان شروع، می خواهم از اولین کروموزوم باشعورم که چشم بست روی هر چه Y و با یک X مثل خودش ترکیب شد، کمال تشکر را داشته باشم! درست است که آن سالها، همه منتظر تولد یک مسعود کوچولوی دوست داشتنی بودند و دو تا آبجیها، به خاطر تبدیل شدن
از نظر روانشناسی بازی جنبه‌های آموزشی و سازندگی داشته و به کودک، فرصت رشد جنبه‌های؛ جسمی، ذهنی، روحی، روانی و عاطفی می‌دهد و فراتر از آن کودک اصول اخلاقی و اجتماعی را در این میان بخوبی فرا می‌گیرد.

آری بازی های کودکی حکمت داشت:
هفت سنگ: تمرین نشانه گرفتن و هماهنگی چشم و دست
آسیا بچرخ : حمایت از همدیگر و متحد شدن 
وسطی: تمرین اجتماعی شدن 
گل یا پوچ: دقت در انتخاب
قایم باشک: جسنجو و کاوشگری 
و...
درباره فواید بازی و نقش آن در پرورش جسم و روح آنه
از نظر روانشناسی بازی جنبه‌های آموزشی و سازندگی داشته و به کودک، فرصت رشد جنبه‌های؛ جسمی، ذهنی، روحی، روانی و عاطفی می‌دهد و فراتر از آن کودک اصول اخلاقی و اجتماعی را در این میان بخوبی فرا می‌گیرد.

آری بازی های کودکی حکمت داشت:
هفت سنگ: تمرین نشانه گرفتن و هماهنگی چشم و دست
آسیا بچرخ : حمایت از همدیگر و متحد شدن 
وسطی: تمرین اجتماعی شدن 
گل یا پوچ: دقت در انتخاب
قایم باشک: جسنجو و کاوشگری 
و...
درباره فواید بازی و نقش آن در پرورش جسم و روح آنه
hi hoes!
دوباره یه مطلب دیگه راجب خودم!که خب...بسی پوینتلس!
حقیقتا دارم سعی میکنم تو تابستون مطالب فان بزارم چون ...تابستونه اصا اسم تابستونم بشنوی ادم رویا پردازیم نباشی کلی چیزای خوشالی و زرد و قرمز میاد تو ذهنت!
و خب کم مطلب میزارم چون همونجور که میبینین ذهن افسرده من در طنزپردازی بسی قاصره
خیلی وقتا شده که چیزی که مردم راجب تو فک میکنن اشتباه باشه(که اکثر مواقع همینطوره)
یا خیلی وقتا شده ی چیزایی راجب خودتون بشنوین که پشم که هیچی...پوسته ریزیم ب
داستان اوّل★             
(مختصری از شوکت، مادر شهریار)         
 زمان_ (سال ۱۳۳۸شمسی)
         _شوکت دختر یک بزرگزاده و  رگ ریشه‌اش از خاندانی اصیل و نامدار بود. او جد در جد ، اهل و ساکن این شهر شـــمالی و بارانــزده بود   شوکت از کودکی دوشادوش با پدربزرگش در پناهِ سایبان یک چتر ، زیر ریزش قطرات نقره تاب ، و بروی زمینی خیس و باران خورده برای سرکشی به املاک مستغلات و هجره های متعددشان روانه‌ی بازار میشد. او از همان ابتدا جَنَم و شهامتی منحصر بفرد

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بهترین سایت شرط بندی ورزشی و کازینو با کلی ترفند و برنامه گروه گوشی سامسونگ اپل